1- تقواپیشگی و تسلیم
از مهم ترین انتظارات آن حضرت از شیعیان و پیروان خویش، این است که تقوای الهی را پیشه خود ساخته، سراپا تسلیم اوامر و نواهی امامان معصوم علیهم السلام باشند. که در این صورت، سعادت دنیوی و اخروی انسان تأمین خواهد شد.
آن امام رئوف در کلام رسای خود فرمود:
فَاتَّقُوا اللّه وَ سَلِّمُوا لَنا وَ رَدُّوا الامرَ الَینا[1]
از خدا بترسید و تسلیم [امر] ما شوید و کارها را به ما واگذار کنید.
2- زنده نگاه داشتن دین و قرآن
امام زمان (عج) می فرماید:
انّی ادعوکم الی الله و الی رسوله و العمل بکتابه و اماتَةِ الباطل و احیاءِ سنّته[2]
من شما را به سوی خدا و پیامبرش می خوانم و از شما عمل به قرآن و نابودی باطل و احیاء سنت پیامبر خدا را خواهانم.
3- توجه به نماز
امام زمان (عج) می فرماید:
ما ارغم انف الشیطان بشی ء مثل الصلاة فصلّها و ارغم انفَ الشیطان[3]
هیچ چیز مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمی مالد، پس نماز بخوانید و بینی او را به خاک بمالید.
4- جلب محبت اهل بیت علیهم السلام و ترک گناهان
پاداش رسالت پیامبر اکرم (ص) این است که مردم به جانشینان او، یعنی امامان معصوم، محبت و ارادت داشته باشند و همین محبّت عامل مهمی است در بازدارندگی از گناهان و معاصی. یکی از انتظاراتی هم که امام زمان (عج) از شیعیان خویش دارد، این است که در پی جلب و کسب محبّت اهل بیت علیهم السلام باشند و از انجام گناه و اموری که باعث ناراحتی و رنجش می شود، به شدت پرهیز نمایند. آن حضرت در سخن خیرخواهانه خود چنین می فرماید:
فَلیعمَل کلُّ امرِءٍ مِنکم ما یقَرِّبُ بِهِ مِن مُحَبَّتِنا وَلیتَجَنَّب مِن کراهِیتِنا وَ سَخَطِنا فَانَّ امرءًا یبغَتُهُ فُجأَةٌ حینَ لا تَنفَعُهُ تَوبَةٌ وَ لا ینَجّیهِ مِن عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوبَةٍ[4]
پس باید هریک از شما [شیعیان ] کارهایی را که موجب جلب محبت ما می گردد، انجام دهد و باید از کارهای [ناپسندی ] که خشم و غضب ما را در پی دارد، اجتناب کند. پس [آگاه باشید که ] مرگ آدمی ناگهان می رسد که [دیگر درآن وقت] توبه سودی نمی رساند وندامت و پشیمانی [نیز] نمی تواند او را از عذاب ما برهاند.
5- همدلی و اتحاد
از دیگر انتظارات امام زمان (عج) از شیعیانش این است که بر محور فرامین الهی و تعهدهایی که در مقابل امامان خویش دارند، همدل و متّحد باشند، چرا که همدلی، هم موفقیت دنیوی آنها را در پی دارد و هم زمینه تعجیل فرج و ظهور عدالت گستر جهان را فراهم می سازد.
آن حضرت دلسوزانه اظهار می دارد:
لَو انَّ اشیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلی اجتِماع مِنَ القُلُوبِ فِی الوَفاءِ بِالعَهدِ عَلَیهِم لَما تَأَخَّرَ عَنهُمُ الیمنُ بِلِقائِنا[5]
اگر شیعیان ما- که خدا آنان را بر انجام طاعت خویش موفق بدارد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.
6- دعا برای فرج
شیعه در فراق امام و مولای خویش نمی تواند آرام گیرد و لحظه به لحظه چشم به انتظار ظهور مولا و امام خویش نباشد. نشانه انتظار سازنده و کارساز، آن است که تلاش کند تا زمینه ظهور را در جامعه بیشتر آماده نماید. یکی از راههای زمینه سازی برای ظهور، دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است، آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی (عج) که هم باعث تقویت روح انتظار می شود و هم آمادگی انسان را برای ظهور آن حضرت بیشتر می سازد و از طرف دیگر، خود عامل مستقلّی است برای نزدیکی فرج.
به همین جهت است که مهدی منتظر (عج) از شیعیانش انتظار دارد و مجدّانه می خواهد که برای ظهورش، دعا کنند، آنجا که فرمود:
وَ اکثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ فَانَّ ذلِک فَرَجُکم[6]
و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست.
امام زمان (عج) در توقیعی به خط مبارک، بهترین اعمال را دعا برای فرج دانسته اند.[7]
در کنار دستور دعا برای فرج، بر این نکته تأکید شده است که هرگز کسی حق ندارد زمان دقیقی برای فرج تعیین نماید، چرا که وقت مشخص آن را جز ذات پاک لایزالی کسی دیگر نمی داند.
در این زمینه، موعود جهانی فرمود:
امّا ظُهُورُ الفَرَجِ فَانَّهُ الَی اللّه تَعالی ذِکرُهُ وَ کذَبَ الوَقّاتُونَ[8]
اما ظهور فرج به اراده خدایی که یادش بلند مرتبه است، بر می گردد و کسی که [برای آن ] وقت تعیین کند، دروغ گفته است.
در اماکنی تأکید بیشتری در دعا برای تعجیل فرج شده است، همچون مسجد الحرام، عرفات، مسجد کوفه، مسجد سهله، مسجد صعصعه، سرداب مقدس، مسجد جمکران.[9]
دعا برای سلامتی امام زمان (عج) و دعا برای چیره شدن آن امام بر کافران و ملحدان و منافقان، نیز استحباب دارد.[10]
7- مراجعه به علما
شکی نیست که در زمان غیبت هیچ یک از احکام اسلام تعطیل نشده و باید تا آمدن امام عصر (عج) به همه آنچه اسلام از ما خواسته است عمل کنیم و ازسوی دیگر می دانیم امکان دسترسی به امام معصوم علیه السلام و فراگیری مستقیم احکام دین از ایشان برای ما وجود ندارد. آیا باید عمل به احکام را تعطیل نمود یا به هر آنچه که خود احتمال می دهیم درست باشد عمل کنیم. قطعاً هیچ یک از این دو راه ما را به مقصود نمی رساند.
در دوران غیبت کبری، هرچند دست الطاف امام زمان (عج) از پشت ابرهای غیبت بر سر امّت و شیعیان سایه افکنده است، اما نیاز مبرم وجود دارد که برای سرپرستی امت و شیعیان و هدایت و گره گشایی از مشکلات آنان، فرد و یا افرادی باشند تا مردم با مراجعه به آنها تفسیر سخنان امامان خویش را به دست آورند و پاسخ پرسش های خود را دریابند و صراط مستقیم را به پشتوانه فکری و علمی آنان طی نمایند. به همین جهت، آن امام رئوف و دلسوز برای دوران غیبت تدبیری اندیشیده و مردم را به فقها ومراجع تقلید ارجاع داده اند؛ آنگاه که اسحاق بن یعقوب از محضر مبارک امام زمان (عج) پرسید هنگام غیبت شما به چه کسی مراجعه کنیم، حضرت در پاسخ فرمود:
وَ امَّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارجِعُوا فیها الی رُواةِ حَدیثِنا فَانَّهُم حُجَّتی عَلَیکم وَ انَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیهِم[12]
و اما در رویدادهایی که برای شما پیش می آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم.
و در برخی از کتب آمده است:
فَانَّهُمْ خَلیفَتی؛[13]
آنان جانشینان من هستند.
بسیارند کسانی که ابراز علاقه به امام زمان (عج) می کنند، ولی تقلید نمی کنند در حالی که یکی از وظایف منتظران امام زمان (عج)، تقلید از مراجع می باشد.
در اینجا سؤالی مطرح است که در زمان غیبت به کدام فقیه باید مراجعه شود؟ امام حسن عسکری علیه السلام ویژگی های فقیه مورد نظر را بیان داشته اند. آنجا که می فرمایند:
فاما من کان من الفقهاءصائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلّدوه و ذلک لا یکون الا بعض فقهاء الشیعة لا کلّهم[14]
اما هریک از فقها که نفس خود را باز دارند و دین خود را نگه دارند و خود را پس زنند و امر مولای خود را اطاعت کنند، بر عوام مردم لازم است از او پیروی کنند و تنها بعضی از فقهای شیعه هستند که از این صفات برخوردارند، نه همه آنها.
ولایت فقیه
ولایت و حکومت در عصر غیبت بر عهده «فقیه جامع الشرایط» نهاده شده است. در کتاب های فقهی از این ولایت به «ولایت فقیه» تعبیر شده است. مقصود از «ولایت فقیه» این است که فقیه عادل، مدیر و مدبر، در رأس جامعه اسلامی قرار گرفته، تدبیر و اداره شؤون مختلف آن را بر عهده بگیرد و طبق تعالیم اسلامی حکومت کند.
ولایت فقیه شعاعی از ولایت عامه امام زمان (عج) است. چگونگی سرچشمه گرفتن این ولایت، از ولایت حضرت مهدی بدین گونه است که حاکمیت در اصل از آنِ خداست. او مالک همه چیز و همه کس است. همین مالکیت عمومی دلیل بر حاکمیت عمومی خداوند است. بنابراین هر حکومتی در عالم باید از حکومت «الله» سرچشمه بگیرد و به اذن و اجازه او منتهی شود. خداوند، پیامبر اسلام را فرستاد و دستور تشکیل حکومت او را داد. آن حضرت نیز در نخستین اقدام پس از ورود به مدینه، حکومت اسلامی را تأسیس کرد. بعد از پیامبر (ص)، این حق به جانشینان راستین آن حضرت رسید و در زمان غیبت، ولی فقیه به اذن امام زمان (عج) می تواند حکومت الهی را بنیان نهد.
امام خمینی (ره) در زمینه انکار ولایت فقیه می فرماید:
تکذیب ولایت فقیه، تکذیب ائمه است، تکذیب اسلام است.[15]
امام زمان (عج) در توقیعی فرموده اند:
انظروا الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فارضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانما بحکم الله استخف و علینا ردّ و الرّاد علینا کالرّاد علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله[16]
بنگرید به کسانی از شما که حلال و حرام ما را می شناسند و احکام ما را می دانند پس به حکومت آنها راضی باشید. من چنین فردی را بر شما حاکم قرار دادم، پس هرکس که حکم آنها را نپذیرد حکم ما را کوچک شمرده است و رد کرده است و هرکس که بر ما رد کند خدا را رد کرده است و چنین کسی در حد شرک به خداوند است.
حکومت دینی در عصر غیبت
امام خمینی (ره) در تبیین این مسأله چند نکته را مطرح نموده اند:
1- احکام اسلامی اعم از آنچه مربوط به مسائل مالی یا سیاسی یا حقوقی و.. . است تا قیامت برقرار است و اجرای این احکام بدون تأسیس حکومت امکان پذیر نیست.
و در دوران غیبت اگر بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم می آید. عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم.[17]
2- برقراری امنیت و حفظ نظام اجتماعی از واجبات مؤکد اسلامی است. بدیهی است تحقق بخشیدن به این امرنیز بدون حکومت امکان پذیر نیست.
3- حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز و تهاجم متجاوزان عقلًا و شرعاً واجب است و این امر از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است. نیل به این هدف و عملی ساختن آن بدون داشتن حکومت امکان ندارد.
با توجه به مقدمات یاد شده، وجود حکومت اسلامی در عصر غیبت یک ضرورت عقلی و دینی است.
شایان ذکر است حکومت مورد نظر در اینجا صرفاً حکومت اسلامی است، زیرا آنچه در بند اول آمده است یعنی اجرای دقیق احکام و قوانین اسلامی، در ابعاد مختلف حیات اجتماعی، تنها در حکومتی انجام می پذیرد که رهبران و مجریان آن آشنا به احکام و قوانین اسلام بوده و در عمل به آن ملتزم باشند و قانون گذارانش نیز مبنا را قوانین اسلام قرار داده و بر خلاف آن قانونی وضع نکنند.[18]
در عصر غیبت ولی عصر، نمایندگان عام آن حضرت یعنی فقهایی که جامع الشرایط هستند، در اجرای امور سیاسی و آنچه در شأن آن حضرت است، به جای آن حضرت ادای وظیفه می کنند، مگر در موضوع آغاز جنگ با دشمنان که این امر از مختصات امامان معصوم است. و در دفاع، مشروط به حضور امام و اذن آن حضرت و در زمان غیبت مشروط به اجازه نایب او نیست، بنابراین دفاع بر هر مکلفی و با هر وسیله ای و بدون هیچ قید و شرطی واجب است.
و نیز به طور واجب کفایی لازم است بر جانشینان آن حضرت قیام کردن به امور سیاسی و قضایی و مالی در صورتی که دستشان باز باشد و ترس از زمامداران نداشته باشند وگرنه هر مقدار که ممکن باشد. و بر مردم است که فقها را در اجرای امور فوق در زمان غیبت یاری نمایند.[19]
8- رعایت حق الناس
از مهم ترین امور در زندگی محبان و منتظران امام زمان (عج) رعایت حقوق برادران مسلمان و کمک به آنان است. انسان منتظر، نمی تواند به گونه ای زندگی کند که حقوق دیگران بر عهده اش باشد و در عین حال خود را دوستدار و منتظر حضرت مهدی (عج) بداند.
امام زمان (عج) فرمود:
بر هیچ کس روا نیست که بدون اجازه در مال دیگری تصرف کند.[20]
پی نوشت ها
[1] . بحارالانوار، ج 53، ص 178.
[2] . عقد الدرر، ص 196.
[3] . بحارالانوار، ج 53، ص 182؛ کمال الدین، ج 2، ص 520.
[4] . بحارالانوار، ج 53، ص 174.
[5] . بحارالانوار، ج 53، ص 177، ح 8.
[6] . کمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 485، ح 4.
[7] . بحارالانوار، ج 53، ص 182.
[8] . کمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 485، ح 4.
[9] . موسوعة الزیارات المعصومین، الهادى، ج 4، ص 422.
[10] . منتهى الآمال، ص 811.
[12] . بحارالانوار، ج 53، ص 180، ح 10.
[13] . جواهر الکلام، ج 21، ص 395.
[14] . وسائل الشیعه، ج 18، ص 95.
[15] . صحیفه نور، ج 10، ص 59.
[16] . کافى، ج 7، ص 412، روایت 5.
[17] . ولایت فقیه، امام خمینى ره، ص 62.
[18] . کتاب البیع، ج 2، ص 461.
[19] . تحریرالوسیله، ج 2، باب امر به معروف و نهى از منکر.
[20] . میزان الحکمه، ج 9، ح 14976
منبع:سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه